..:: بی سرزمین تر از باد ::..

تن تشنه مثل خورشید... بی سرزمین تر از باد... کولی تر از ترانه... بی پرده مثل فریاد

..:: بی سرزمین تر از باد ::..

تن تشنه مثل خورشید... بی سرزمین تر از باد... کولی تر از ترانه... بی پرده مثل فریاد

انا لله و انا الیه راجعون

سلام
دیروز تو خیابون قدم میزدم
یکی از دوستام همرام بود در حین قوم زدن به یه تابلو اعلامیه رسیدیم
دوستم گفت این پسره که عکسشو زدن خود کشی کرده
نیگاش کردم دیدم چهرش خیلی آشنا بود... آره خودش بود ... فرزاد
یکی از همکلاسیهای دوران راهنمایی
وقتی رسیدم خونه به دوستام زنگ زدم دیدم که بله خود خودش بوده
البته واسه خودم خیلی عجیب بود آخه پسر آرومی بود اصلا ازش این جور کاری بر نمی اومد
فرزاد عاشق یه دختری شده بود ولی ظاهرا بابا مامانش قبول نکردن
بابا مامانش بنده خدا تقصیری نداشتن
آخه فرزاد ۱۸ سال بیشتر نداشت وقت این کارا نبوده که...
البته اینا رو ما فقط شنیدیم ... خدا میدونه قضیه چی بوده
بعضی ها میگن خودشو سوزونده بعضی ها هم میگن فرص خورده...
به هر حال تنها چیزی که مشخص اینه که خودکشی کرده
به هر حال با این که میدونم روحش شاد نیست... ولی روحش شاد

سلام
سال ۸۳ هم در حال تمام شدن
بازارا باز هم شلوغ شدن
از تو کوچه ها که رد میشی همه فرشاشوون رو روو دیوار یا ژپشت بوم انداختن
هوا یه خورده گرم شده
زمین کم کم داره چمن در میاره
اینا همه نشون از یک بهار دیگه و یک سال دیگس
اره دوستان. عید نوروز در راه
امیدوارم به هموتون خوش بگذره

تنگ غروب از سنگ بابا نان درآورد        آن را برای بچه های لاغر آورد
مادر برای بار پنجم درد کرد و               رفت و دوباره باز هم یک دختر آورد
تنگ غروب از سنگ بابا نان درآورد        آن را برای بچه های لاغر آورد
تنگ غروب آمد پور؛ با سنگ در زد        یک چند تا مهمان برای مادر آورد
مردی غریبه با زنانی چادری که           مهمان ما بودند را پشت در آورد
مرد غریبه چای خورد و مهربان شد       هی رفت و آمد هدیه ای آخرسر آورد
من بچه بودم وقت بازی کردنم بود        جای عروسک پس چرا انگشتر آورد
دست مرا محکم گرفت و با خودش برد   دیدم که بابا کم نه از کم کمتر آورد
تنگ غروب بابا از سنگ نان در آورد        آن را برای بچه های دیگر آورد
مادر برای بار آخر درد کرد و                   رفت و نیامد باز اما دختر آورد
                                                                        شعر از: م-آ